نازی بی معرفت خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده ام بی قرار تو و چشمان خمارت شده ام خبرت هست دلم مست حضور تو شده عاشق و شیفته ی زنگ صدایت شده ام خبرت هست که باران بهارم شده ای چون پرستوی مهاجر نگرانت شده ام خط به خط زنده گی ام پر شده از بودن تو خبرت نیست و شادم که فدایت شده ام عجب دنیایی دارد آشناییها
کاش که شود باز، که یه روز تو بیایی و بمـــانی…
میترسم روزی بیایی و من دلخواه تو نباشم
ام ,خبرت ,تو ,هست ,چشمان ,خط ,شده ام ,خبرت هست ,ام خبرت ,هست که ,تو خبرت
درباره این سایت